کد خبر: ۷۲۰۴
۱۵ آبان ۱۴۰۳ - ۱۶:۰۰

مخترع پروری در پنجتن

ابوالفضل یوسف‌زاده، مدرس رباتیک و مخترع محله پنجتن می‌گوید: دوستان هم تیمی من، هیچ‌کدام ساکن مناطق کم برخوردار نبوده و نیستند، اما به این باور رسیده‌اند که مناطقی مثل پنجتن استعداد‌های بالایی دارد.

او را می‌توان پدر جوان رباتیک معرفی کرد که دوست دارد برای بچه‌های حاشیه شهرکاری انجام دهد. این ماجرا شاید بی‌ربط به محل تولد و زندگی‌اش هم نباشد، جایی به دنیا آمده و بزرگ شده است که به زعم خیلی‌ها کم برخوردار است و او برای شکستن این باور شبانه‌روز تلاش ‌می‌کند.

حالا یک تیم ۳ نفره هستند که می‌خواهند قطب رباتیک را در حاشیه شهر راه‌اندازی کنند؛ او به همراه جواد نصیری و جواد افضلی. ابوالفضل یوسف‌زاده، متولد سال ۷۳ و مدرس رباتیک، کارشناسی صنایع را در دانشگاه خیام و ارشد را در رشته مدیریت صنعتی در دانشگاه فردوسی به پایان برده است.

او علاوه بر تحقیق و تدریس در بخش رباتیک، استفاده‌های جالبی از این فناوری مدرن داشته است. اختراع ماشینی چندکاره که گل‌های زعفران را دریافت و از طرف دیگر زعفران خشک شده را به صورت دسته و بسته‌بندی شده آماده ارائه به بازار‌های بین‌المللی می‌کند، یکی از عملکرد‌های اوست.

جوانی که به جای استفاده از قطعات گران‌قیمت، دنبال ارزان‌ترین آن‌هاست که هم محصول به صرفه و هم به راحتی در داخل کشور قابل تکثیر باشد. یوسف‌زاده دستگاه اولیه را به ثبت رسانده است. هرچند رقبای آن طرف آبی هم بیکار نبوده‌اند. دغدغه جوان مبتکر محله پنجتن در کنار اختراع، اولویت‌های دیگری هم بوده است.

 

همه چیز از خواستن آدم‌ها شروع می‌شود

هرکس کاری را شروع می‌کند، دلش می‌خواهد برای آن کار یک پایان خوش تصور کند، یک هدف بزرگ برای خودش بسازد تا با امید همان پایان خوش خودش را شارژ کند و جلو برود و در عین حال ازمسیر لذت ببرد و دست آخر وقتی به نتیجه کار فکر می‌کند، خستگی از تنش برود.

همه چیز از خواستن آدم‌ها شروع می‌شود از وقتی که رفته رفته دلمان می‌خواهد در راهی قدم بگذاریم و از یک جایی به بعد خوب چشم‌هایمان را باز و همه جا را برانداز می‌کنیم به امید اینکه دغدغه‌ای که باید به قلاب ذهنمان گیر کند مسیر‌های فرعی زندگی‌مان را از مسیر‌های اصلی جدا کند و دغدغه وقتی به قلاب ذهن آدم‌ها گیر می‌کند،  به موقع در زندگی‌مان آفتابی می‌شود و بعد از مدتی آدم را به این نتیجه می‌رساند که این همان چیزی بود که همیشه دوستش داشته‌ام.

 

جرقه از اینجا شروع شد

دغدغه من از محیطی شکل گرفت که در آن به دنیا آمدم و بزرگ شدم در خانواده‌ای که زعفران جزئی از آن بوده است. این گیاه معطر و زیبا همیشه فکرم را به خود مشغول داشت و از همان دوران نوجوانی در این اندیشه بودم که پاک کردن، خشک کردن و بسته‌بندی زعفران اگر با کیفیت و سرعت خوب انجام شود، می‌تواند سوددهی مناسبی برای صاحب محصول زعفران داشته باشد و در صورت کمترین غفلت سرمایه فرد به هدر می‌رود.

تحقیقات زیادی انجام دادم و متوجه شدم در ایران یک نفر توانسته دستگاهی که پاک‌کننده گل زعفران است، ابداع کند، البته از میزان عملکرد، سرعت و نحوه کار چیزی نمی‌دانستم و خبری هم جایی منتشر نشده بود، اما با توجه به محصول فراوان زعفران، جای این دستگاه در جمع کشاورزان و بازاریان خالی بود و من مصمم شدم این ایده را عملیاتی کنم و با استفاده از دانش رباتیکی، دستگاهی بسازم که هر سه کار را با هم انجام دهد.

تاکنون موفق شدم بخشی که شامل خشک کردن زعفران می‌شود، اجرا کنم و در حال تکمیل کردن ۲ قسمت دیگر هستم و احتمالا طی ۶ ماه آینده محقق خواهد شد. نسخه اولیه این دستگاه ثبت قانونی شده، اما هر ایده نویی در حال تکمیل است و دستگاه ما نیز نواقصی دارد و دائم با داده‌های جدید، سعی در رفع مشکلات داریم.

 

مختراعان جوان پنجتن

 

ربات‌ها زندگی را شیرین‌تر می‌کنند

ربات‌ها، بی سر و صدا کار‌های زیادی را از بشر گرفته و زندگی را آسان‌تر و دل‌چسب‌تر کرده‌اند و من به این فکر افتادم از این دانش در راستای نیازی که داریم استفاده کنیم. رباتیک شامل طراحی، ساخت و راه‌اندازی و استفاده از ربات‌هاست.

لزوما نباید از رباتیک، ربات‌های بزرگ را تصور کرد. همین کنترل تلویزیون که توی هر خانه‌ای هست هم روبات محسوب می‌شود؛ چرا که دست ساخته بشر است و این کمک را می‌کند که لازم نباشد برای تغییر کانال تلویزیونی و یا روشن و خاموش کردن آن از جایمان بلند شویم و کار کانال‌گردی را برایمان شیرین می‌کند!

۸۰ بار به بن بست رسیدم

دستگاه به گونه‌ای طراحی شده است که هم‌زمان به‌صورت کوره‌ای گل زعفران را با دمای بالا خشک و بلافاصله آن را سرد می‌کند. این فرایند به طور مرتب انجام می‌شود. علت شوک‌هایی که به گل زعفران می‌دهیم این است که محصول به‌صورت ایستاده باشد. نوع خمیده ارزش کمتری دارد.

 ظرفیت فعلی این دستگاه به دست آوردن یک کیلو محصول از ۸۵ کیلو گل زعفران است که برای دستیابی به آن یک روز وقت لازم است. مشخص است که بازده دستگاه ایده‌آل نیست و برای استفاده‌های کشاورزی به زمانی کوتاه‌تر و حجم محصول بیشتری نیاز است.

اگر قرار باشد مصرف‌کننده نهایی از آن استفاده کند باید تا ۱۵ کیلو هر روز تولید محصول داشته باشید. ساخت دستگاه به همین سادگی‌ها که می‌گویم نبوده است. شاید بیشتر از ۸۰ بار طرحم به شکست رسید، اما می‌دانستم در رباتیک نتیجه نگرفتن و تغییر تاکتیک کاملا مرسوم است و ما به نتیجه نگرفتن‌ها عادت داریم و معنایش را تغییر مسیر می‌دانیم.

 

از وسایل ارزان قیمت استفاده می‌کنم

مشابه این طرح نمونه‌های خارجی با ضعف و قوت‌های مختلف وجود دارد با این تفاوت که ویژگی غالب آن‌ها این است که در صورت مشکل هزینه‌های سنگینی پیش رو دارند، اما برخلاف همه آن‌ها، روال کار من استفاده از وسایل ارزان قیمت است که همه‌جا پیدا می‌شود حتی در کلاس‌های آموزشی هم بر استفاده از قطعات دور ریختنی و ارزان تأکید دارم. می‌خواهم دستگاهم ارزان‌قیمت باشد.

مختراعان جوان پنجتن

 

رباتیک، باورپذیر نبود

برای ارتقای رباتیک منطقه‌ای که در آن بزرگ شدم برنامه‌ها و آرزو‌های زیادی دارم. اولویتم در این منطقه کشف استعداد‌های محله‌ای است. بار‌ها و بار‌ها در مسابقات علمی که در مشهد برگزار می‌شد، متوجه می‌شدم سطح علمی شاید به اندازه دیگر نقطه‌های شهری باشد، اما بینش بالا در بین عموم وجود ندارد.

اوایل در محله حرف رباتیک را که می‌زدم بعضی خیال می‌کردند مقصودم آدم‌های فضایی است! یا همان‌هایی که ژاپنی‌ها می‌سازند و ظرف‌ها را شست‌وشو می‌دهند. اصلا کسی ما را جدی نمی‌گرفت. بعد از ۳ ماه از آغاز کار هر ۳ نفرمان بریدیم! اما بعد دوباره شروع کردیم، ادامه دادیم و رباتیک جای خود را رفته رفته باز کرد.

 

نوجوان مخترعی که سواد نداشت 

باید بگویم دوستان هم تیمی من، هیچ‌کدام چه در گذشته و چه در حال، ساکن مناطق کم برخوردار نبوده و نیستند، اما به این باور رسیده‌اند که مناطقی مثل پنجتن استعداد‌های بالایی دارد. به جرئت می‌توان گفت بخش در خور توجهی از هم‌شاگردی‌های دوره ارشدم برآمده از همین مناطق و سایر مناطق کم‌بهره مشهد بودند.

همین مسئله باعث شده است دوستانم احساس تکلیف کنند و با همدیگر پیگیر رباتیک برای منطقه پنجتن باشیم و از همین منطقه موفقیت‌های چشمگیری داشته‌ایم. شاگرد نوجوانی بود که دستگاهی اختراع کرد که هم‌زمان می‌توانست به چندین تلویزیون مختلف از لحاظ نوع و مشخصات به صورت بی‌سیم وصل شود و هدایت آن‌ها را به دست بگیرد. جالب اینجاست او نتوانسته بود به مدرسه برود.

 


ذهن‌های پرسشگر در کلاس رباتیک

همیشه به این فکر بودم که باید یک فضا برای بچه‌ها درست کرد به ویژه در حاشیه شهر. جایی که در آن بشود دنیای بچه‌ها را جدی گرفت و استعدادهایشان را شناخت و به خانواده‌هایشان فهماند که باید برای برآورده کردن احتیاجات بچه‌هایشان، احساس نیاز کنند.

برای اینکه خودشان و نیازهایشان را در آن ابراز کنند و این ابراز نیاز می‌توانست نقاشی روی دیوار باشد یا ... در اوایل کار که می‌خواستیم کلاس‌های رباتیک را آغاز کنیم، هنوز هم همان تصورات بود و خانواده‌ها به ما روی خوش نشان نمی‌دادند و تعدادی هم فکر می‌کردند باید فرزندشان بعد از ۳، ۴ هفته کلاس آمدن، ربات‌های بزرگ و یا فضاپیما طراحی و تولید کنند، اما بعد همراهمان شدند.

کسانی که در رباتیک کار می‌کنند به ویژه کودکان، ذهنی پرسشگر به دست می‌آورند که هم برای امروز و هم برای آینده آن‌ها در هر رشته‌ای که بخواهند تحصیل کنند، پرفایده است. شما ببینید یک باتری برای کودکی ۵ ساله صرفاً یک باتری است و شاید جذابیت چندانی نداشته باشد، اما برای همان کودک ۵ ساله وقتی رباتیک کار کرده باشد، هزاران سؤال مفید پیش می‌آید.

دوست دارد درون باتری را ببیند و بفهمد قطب مثبت و منفی در عمل یعنی چه و فرایند روشن کردن چراغ توسط باتری چگونه انجام می‌شود و خلاصه تا به همه چیز‌های مرتبط با باتری پی نبرد، باتری و پرسش‌هایش را رها نمی‌کند.

تصور کنید این فرد در سنین بالاتر وقتی به مراحل عالی‌تر می‌رسد چه میزان خلاقیت و نوآوری می‌تواند در رشته‌ای که به آن مشغول است، به وجود آورد. برای همین همیشه به دنبال این بودم که بچه‌ها فرصتی داشته باشند تا موضوعات مهم را واکاوی کنند.

 

تقویت خلاقیت در کلاس‌های رباتیک    

ما تیمی از نخبگان کودک و نوجوان تشکیل دادیم و با آن‌ها کار می‌کنیم و در حقیقت خلاقیتشان را در مرحله اول تحریک و در مرحله بعدی تقویت می‌کنیم. به زبان دیگر هم اطلاعات علمی به کودکان می‌دهیم و هم تشویق می‌کنیم با همان نکات علمی که دریافت می‌کنند، کاردستی‌های علمی بسازند.  

 

مختراعان جوان پنجتن

 

کودکان و فناوری

نکات پایه‌ای را به بچه‌ها می‌گوییم. مثلا ماشین کنترلی بچگانه را برایشان باز می‌کنیم و می‌گوییم چه ابزار‌هایی در آن به کار رفته است. خود بچه‌ها با هوش و ذهنیتی که دارند، قابلیت‌های ماشین کنترلی‌شان را بیشتر می‌کنند.

یکی چراغ‌های زینتی می‌گذارد. یکی آرمیچر‌هایی در آن اضافه می‌کند که قدرت آن را بیشتر می‌کند. یکی هم قابلیت‌های هجومی برایش تعریف می‌کند و بالاخره هرکسی با ایده‌ای که در ذهن دارد ماجرا را یک گام بلکه چند گام به جلو می‌برد. من ایمان دارم همین کار‌های ساده می‌تواند روزی وضعیت فناوری ما و دنیا را عوض کند.

امروزه معمولا کمتر اختراعی می‌شود که همه چیزش نو باشد. بالاخره برق و الکتریسیته و مدار‌ها کشف و اختراع شدند و آنچه در ادامه می‌آید خلاقیتی است که این‌ها را به هم مربوط کند و قابلیتی نو بیافریند و هر روزه به تکمیل آنچه دیروز وجود داشته است، پرداخته می‌شود. شهریور ماه سال قبل اولین مسابقه منطقه‌ای در همین طلاب خودمان با ۳۸ نفر برگزار شد که برای سال اول کاری بزرگ بود.

 

ماجرای کفشی که پنکه شد!

اتفاق‌های زیادی در این بین افتاد که جالب توجه بود، روزی کلاس تابستانی در ایام تحصیلم در دانشگاه داشتم. کلاسمان فوق‌العاده گرم و تحمل ناپذیر بود. با دوستانم همراه بودیم و البته مثل همیشه کیفمان مثل فروشگاه الکتریکی پر از سیم و آرمیچر بود. وسایلمان را یکی کردیم و در نهایت با کفش، آرمیچر و چسب برق، وسیله‌ای ساختیم که مثل پنکه عمل می‌کند. آن روز کلاسمان خنک شد و هنوز هم آن دست‌ساخته سریع‌السیر ما در همان کلاس است و استاد برای خنک شدن کلاس از آن استفاده می‌کند.

 

از هیچ نهادی کمک نگرفتم

تا به حال از هیچ نهادی کمک نگرفتم. واقعیت این است که می‌ترسیدم ایده‌ام عملیاتی نشود، اما خوشبختانه انجام شد. نمی‌توانم منکر کمک‌های علمی استادانم در دانشگاه باشم. کمک‌های خوبی در این بخش دریافت کردم. وقتی طرحم را با یکی از آن‌ها در میان گذاشتم به من گفت که خودم پیش از این روی این پروژه کار کردم و با کمال سخاوت، یافته‌هایش را با من در میان گذاشت. من هم همین روحیه را دارم. استاد سلطانی فر، شادکام و عباس‌زاده در دانشگاه، یاریگران خوبی بودند.

 

به دنبال راه‌اندازی مجتمع رباتیک برای کودکان

هر چند پیش‌دبستانی شهید حسین عباسی و مهدکودک سلمان محمدی هم از من حمایت کردند و مکانی در اختیارمان قرار دادند تا کلاس برای کودکان برگزار کنیم، اما در تلاش هستیم مجتمعی فنی در همین منطقه طلاب راه‌اندازی کنیم تا به صورت متمرکز همه کودکانی که به کار رباتیک تمایل دارند دور هم جمع شوند و مرکزی پویا داشته باشیم.




* این گزارش یکشنبه ۴ شهریور سال ۱۳۹۷ در شماره ۳۰۶ شهرآرامحله منطقه ۴ چاپ شده است.

کلمات کلیدی
ارسال نظر
آوا و نمــــــای شهر
03:44